بازی و شادی و خنده

 

اینایی که میگن ادم رو باید تو مسافرت شناخت حرف مفت میزنن !

.
.
.
آدم رو فقط سر جلسه امتحان میشه شناخت همین و بس :|

.

.

.

دیدین سر جلسه امتحان وقتی رو یه سوال گیر میکنی تمام خاطرات زندگیت یادت میاد جز همون یه سوال . بعد کافیه برگتو تحویل بدی کلمه به کلمش یادت میاد !

.

.

.

دانشجویی که توانایی اینو نداشته باشه ۲خط تقلب بکنه . . .
.
.
.
فردا چجوری میخواد توو این مملکت گلیم خودشو از آب بیرون بکشه ؟!
چجوری میخواد کار پیدا کنه ؟!
چجوری میخواد زندگی کنه ؟!
ها چه خاکی میخواد به سرش کنه عآآخه ؟! :|

.

.

.

و چه پاداش عظیمی است برای اساتیدی که در هنگام طرح سوال به عمه خود فکر می کنند :D

.

.

 

 

نمیدونم این درس خوندن چی داره که تا میری دو کلمه درس بخونی حتی خاطرات دوران کودکی اونم با وضوح HD یاد آدم میاد !

 

.
.
روش درس خوندن من در ایام امتحانات :
این که نمیاد …
اینم که طولانیه ولش کن …
اینم که تابلویه جوابش چیه !
آخیش ، پاشم برم بیرون !

 

.

 

.

 

یعنی فقط کافیه تو خونتون بفهمن که امتحان دارین ، اونوقت بخوای بری توالتم میگن کجا ؟؟؟ مگه تو امتحان نداری ؟؟؟
.
.
نمره ۲۰ کلاسو : نمیخوام !
بهترین هوشو حواسو : نمیخوام !
دختر خوشگل شهر پریا ، اون که جاش تو قصه هاسو : از این دوتا لطفا …

 

.
.
یکی از فانتزیام اینه که توی دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه که بهت صفر میدم بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم به دیوار بگم :
منو از نمره میترسونی ؟؟؟ من زندگیمو باختم استاد … برو از خدا بترس …
.
.
همینجوری که درسامو مرور میکنم دوس دارم تک تکشونو “Mark all as spam” کنم !
.

 

.

 

.

 

BalatarinCloobGoogle PlusFacebookTwitterLinkedin
نوشته شده در پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:,ساعت 22:37 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

معنی عشق : یکی از خفن ترین های بشر که تنها راه از بین رفتنش ، ازدواج است.

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین و خواب

بالماسکه : آن چیز برای ما است (در زبان قمی)

مرگ : دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج

مترو :تلفیقی از کنسرو ، چرخ گوشت ، بوی بد و قطار

طراز : عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید .

فردا : یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز .

مغز : ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.

روماتیسم : عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون .

بیماری خوشخیم : یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.

هر ننه قمری : کلمه ای عمده ی ایرانیان از آن برای خطاب کردن سایرین استفاده میکنند

بکاپ : کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به گاف رفته است.

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.

مالیات : می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.

تجربه : نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند .

مهندس : به کسی میگویند که همیشه در کارها گند میرند .

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.

شِنبِمِه : وقتی شن های لب دریا به یک قمی چسبیده باشد .

کشمش : انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.

دانشگاه : یک دوره چهارساله که ازش چیز بیشتری یادم نمی آید .

معنی طلاق : مرحله ای مابین و مرگ

پزشک : آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.

زن همسایه : موجودی که ساعت ها دم در حرف میزند اما داخل نمیاد چون دیرش می شود .

رزومه : جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر

ازدواج : وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟

پیری : وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.

خلاق : آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.

گیاهخواری : طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند .

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون

دبستان : روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

فهرست خرید : لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.

صداقت : حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند .

جالبه : کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.

و غیره : علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.

قابل اجتناب : دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد .

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است .

اعصاب : چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند تو داشته باشی.

شخصیت : آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد.

 

نوشته شده در پنج شنبه 25 مهر 1392برچسب:,ساعت 22:33 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

 

***اعتراف می کنم یه بار از مسیری پیاده داشتم می رفتم خونه دوستم، رسیدم سر کوچشون دیدم ورود ممنوعه. رفتم از یه چهارراه بالاتر دور زدم از سر کوچشون وارد شدم!

***اعتراف میکنم نصفه شبی وسط کویر چادر زدیم بهم گفت به آسمون نگاه کن ببین چی می بینی؟ گفتم یه آسمون ستاره گفت خوب یعنی چی؟ من که نمیخواستم کم بیارم گفتم از چه جهتی؟ فلسفی، نجوم یا علمی؟ گفت احمق جان چادرمون و دزدیدن!!!!

***داشتم به همسرم اس ام اس میدادم که عروسک خوشگله من کجاست؟ اشتباهی به بابام دادم. جواب داد من چه میدونم خرسه گنده؟ الان بچت باید عروسک بازی کنه!!!!!!!!

***اعتراف یكی از دوستان : مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی فوت کرد .صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید : مامان بزرگ زود رفتی ... یهو کل خونه رفت رو هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد

***اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

***اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده...!!

***اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، تازه وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت!!

***اعتراف میكنم بچه كه بودم با دختر و پسر خاله هام لباس كهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم كه همسایمون مارو لو داد و كتك خوردیم!!

نوشته شده در جمعه 19 مهر 1392برچسب:,ساعت 4:15 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

کاریکاتور افزایش قیمت دلارکاریکاتور افزایش قیمت دلارکاریکاتور افزایش قیمت دلارقیمت دلار,دلار,نرخ دلارکاریکاتورهای افزایش قیمت دلار,کاریکاتو قیمت دلار,کاریکاتور دلار

کاریکاتورهای افزایش قیمت دلار,کاریکاتو قیمت دلار,کاریکاتور دلار

کاریکاتورهای افزایش قیمت دلار,کاریکاتو قیمت دلار,کاریکاتور دلار

نوشته شده در جمعه 19 مهر 1392برچسب:,ساعت 4:7 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

پ ن پ تصویریپ نه پ ت ماشينيپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدپ ن پ هاي تصويري جديدجك های پ ن پ تصویریپ ن پ  تصویری باحال  ....2پ ن پ  تصویری باحال  ....2پ ن پ  تصویری باحال  ....2

نوشته شده در شنبه 13 مهر 1392برچسب:,ساعت 14:38 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

یکی از فانتزیام اینه که
برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .
همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه
دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه
گوشی جدید apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و
در حالی که بقیه دارن با تعجب به من نگاه میکنند و میگند wait , wait !!!
تو افق ناپدید شم :)

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﺑﺮﻗﯽ ﻣﯿﺮﻡ ﺑﺎﻻ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﻌﺪ ﻧﮕﺎﻫﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻩ ﺑﺨﻮﺭﻩ، ﺗﻮ ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺑﺸﯿﻢ ، ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺎﻻ ، ﺍﻭﻥ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺗﻮ ﺍﻓﻖ ﻣﻬﻮ ﺷﯿﻢ

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که تو مه پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان تو مه محو شن رو با دمپایی ابری خیس اونقد بزنم که صدا سگ دربیارن تو مه !!!!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه یه لامبورگینی رونتون بخرم پشتش بنویسم
(عاقبت فرار از مدرسه)

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

يکى از فانتزيام اينه تو خيابون دوس دخترم و با يکي ببينم بعد من برم نزديکش يه تف درشت ابدار بکنم تو صورتش بگم لياقتت همينه بعد يه دوست دختر خارجى خوشگلم با يه پورشه بياد بگه ' ehsan come on ' بعد منم بگم ' Ok baby i am coming ' بعد تو افق محو بشيم و جى اف اوليم از بغض بميره يه تف ديگه رو جسدش کنم :|
به روح هم اعتقاد ندارم

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که ..
تهیه کننده برنامه کودک بشم بعدش
بجا این خاله ها،
عمه بیارم!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

افت تحصیلی پیدا کرده اید؟
مشروط میشوید؟
هی زرتو زرت شکست عشقی میخورید؟
ترشیده اید؟
به افق بپیوندید
ما محوتان میکنیم
محوستان شریف
با مجوز رسمی از وزارت افق!!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

روابط عمومي افق اعلام کرده که ...
ظرفيت افق تکميل شده
بريد يه جاي ديگه محو بشيد جون مادرتون!
حالا من کجا محو بشم؟!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که ...
سعی كنم بيدار بمونم
و ببينم كی خوابم ميبره
ولی همیشه باز صبش پاميشم يادم نيس!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

يکي از فانتزيام اينه که ...
به بچه ۲ ، ۳ ساله پیدا کنم
بهش بگم مامانتو گرگ خورد
انقده خوبه!

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیای من اینه که سیگارمو با فندک زیپو روشن کنم بعد فندک رو پرت کنم پشت سرم پمپ بنزین منفجر بشه منم خونسرد بیام طرف دوربین از کادر خارج بشم …

  ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

یکی از فانتزیام اینه که از بانک زنگ بزنن بگن شما برنده شدید ! منم با لبخندی تلخ بگم حتما خونه برنده شدم یا ویلا یا شایدم صد میلیارد پول نقد یا … هیییییییی ! بدید به فقرا …
بعد بگن نه دیوونه تو پراید برنده شدی !!!!!
بعد دیگه از شدت خوشحالی سکته کنم و به رحمت ایزدی بپیوندم …

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم و وختی میرم خونه عربده بکشم عیاااااال! بعد زنم خودش بره کمربندو بیاره بگه عاغامون بگیر بزن سیاهو کبودم کن ، تو نزنی کی بزنه ؟؟؟
بعد منم بگم پاشو ضعیفههههه شووووما تاج سره مایییییی …

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که یه روزی علم به جایی برسه که بشه غیب بشیم بعد من برم خونه آقای فلانی ببینم پسر/دختر آقای فلانی از صبح تا شب چه غلطی میکنه که بابام این همه دوسش داره و از تعریف میکنه !

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!!
و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …

 ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ 

یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه م پارچه سفید بکشم و وقتی برگشتم بتکونمشون و خاک بلند بشه و منم سریع از موقعیت استفاده کنم و توی گرد و غبار محو بشم

  ◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊

یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … !
انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!!

نوشته شده در پنج شنبه 28 شهريور 1392برچسب:,ساعت 13:4 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

 عکسهای خنده دار و متحرک | irannaz.com

نوشته شده در شنبه 23 شهريور 1392برچسب:,ساعت 17:5 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

/روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن

 

۲/سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند

 

۳/وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین

 

۴/وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین

 

۵/کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید

 

۶/همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین

 

۷/جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین

 

۸/روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین

 

۹/وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین

 

۱۰/از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه

 

۱۱/در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین

 

۱۲/به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین

 

۱۳/وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین

 

۱۴/وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین

 

۱۵/موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین

 

۱۶/ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین

 

۱۷/بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین

 

۱۸/شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین

 

۱۹/اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین

 

۲۰/وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته

 

۲۱/صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین

 

۲۲/روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین

 

۲۳/وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده

 

۲۴/وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود

 

۲۵/چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین

 

۲۶/بادکنک بچه ها رو بترکونین

 

۲۷/مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین

 

۲۸/وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد

 

۲۹/بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین

 

۳۰/کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره

 

۳۱/ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین

 

۳۲/توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین

 

۳۳/هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش دوستتون بهتره

 

۳۴/حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین

 

۳۵/نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین

 

۳۶/دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین

 

۳۷/عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین

 

۳۸/پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین

 

۳۹/با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین

 

۴۰/شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین

 

۴۱/موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین

 

۴۲/توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین

 

۴۳/شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین

 

۴۴/توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین

 

۴۵/توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین

 

۴۶/جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین

 

۴۷/یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین

 

۴۸/توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه

 

۴۹/چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین


۵۰/ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدی

نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت 17:27 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

کاریکاتو,کاریکاتور طنز

نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت 17:18 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|

مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بوده…
اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد…!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟
خیلی هیــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شدم…
هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟!
پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟!
هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست…!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟
خیلی نامردی…
چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی… دیدی…
پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟!
برو از جلو چشام دور شو…
یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم…

نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1392برچسب:,ساعت 17:15 توسط ṂᾋẔἿὛᾋȒ|


آخرين مطالب
» <-PostTitle->


قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت



Javascripts


صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 10 صفحه بعد

دریافت کد تغییر شکل موس